**با من بمان تا انتهای بودن...۱**

ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد که امشب با ناله ای بغض آلود بر دیار این دل خسته اشک می ریزد

**با من بمان تا انتهای بودن...۱**

ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد که امشب با ناله ای بغض آلود بر دیار این دل خسته اشک می ریزد

بازنشستگی شیطان

امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…

گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…

برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه مطلب ...

درسی در عشق (داستان واقعی)

الوین روسر


اولین دوست دختر من «دوریس شرمن» بود. واقعاً زیبا بود. موهای فر مشکی و چشمان سیاه براق داشت.


برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید.
ادامه مطلب ...

دختر سی دی فروش(عاشقانه غمگین)


برای خواندن داستان ادامه مطلب کلیک کنید. 


ادامه مطلب ...

عکس رومانتیک

 

سلام.نظر بدید.

پ نه پ عاشقانه

 

دختره داشته نامه عاشقونه مینوشته  که مامانش مچشو میگیره میگه این نامه عاشقانست؟ میگه پ نه پ تست کنکوره! 

 

برای مشاهده ادامه طلب کلیک کنید

ادامه مطلب ...

میان ماندن و نماندن...

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟  

 

برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه مطلب ...

دلیلی برای عاشقی؟

 

 

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید:

- چرا دوستم داری؟ واسه چی می گی عاشقمی؟

- دلیلشو نمیدونم …اما واقعا” دوست دارم 

برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید.

ادامه مطلب ...

سلام

 ببخشید که دیر اومدم یه داستان خیلی قشنگ گذاشتم حتما بخونیدش.نظر یادتون نررررره

مرگ عشق

هـیرتا پسـر سـورنا در کاخ بزرگ و با شـکوه خود و در ملک پدرش درکنار دریاچه «رزیبمند» میزیسـت، هـیرتا تنها پسـر سـورنا سـپهسـالار بزرگ ارد پادشـاه اشـکانی بودکه رومیان را در بین النهرین شـکسـت فاحشـی داد و در آن جنگ بود که کراسـوس سـردار رومی هم بقتل رسـید، بعـد از آمدن سـاسـانی ها شـکوه و اقـتدار اشـکانی ها از بین رفـت سـرداران بزرگ ایرانی به ارتش اردشـیر بابک پیوسـته و بازماندگان اشـکانی ها آنهائی را که دم از خودسـری نمی زندند در ملک ها و سـرزمین های پدریشـان میزیسـتند . هـیرتا فـرزند سـورنا مدتها بودکه درکاخ بزرگ ییلاقی پدرش زندگی میکرد. چند سـالی بود که زن اولش مرده بود و چون از او فـرزندی نداشـت در سـال اخیر با دخـتر جوان ۲۱ سـاله که اتفاقاً دریک دهـکده با او آشـنا شـده بود عـروسی کرد هـیرتا هـنگامی که از...
.بقیه داستان در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

بی تو:

زندگی بی توغیرزندان نیست

وبهارم به جززمستان نیست

بی تومثل کویرتنهام

وامیدی دیگربه باران نیست

تونباشی همیشه غمگینم

برلبم خنده ای نمایان نیست

بی توشب های تیره وتارم

ازستاره تابان نیست

گرچه خون شددلم ازعشق

یک دم ازعاشقی پشیمان نیست

نتوانم کنم فراموشت

دل بریدن ز توکه اسان نیست

خودت که ازحال من خبرداری

احتیاجی به گفتن ان نیست...

عکس هایی بمناسبت سال جدید میلادی

 

 

  

بقیه عکس هارو ادامه مطلب گذاشتم.

ادامه مطلب ...

۲۰۱۲

سلام دوستان گلم میلاد حضرت مسیح رو به همه شما تبریک عرض میکنم. 

happy new year

اثبات عشق

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست  

وضوح حس می کردیممی دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از 

 

 کدوم یکی ازماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه 

یه

زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیمهم من 

 

 هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیمتا اینکه یه روز......بقیه داستان در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

سلام

دوستان این هفته شعر از مریم حیدرزاده گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد.به خاطر شروع امتحاناتم تا چند هفته نمیتونم آپ کنم.دلم براتون تنگ میشه....

"دیگه میذارمت کنار"

دست گذااشتم رو یکی...

دست گذاشتم رو یکی که یک قشون خاطر خواشن

همشون هنر دارن, یا شاعرن یا نقاشن

یا که پشت پنجرش با گریه گیتار میزنن

یا که مجنون میشن و تو کوچه ها جار میزنن

دست گذاشتم رو کسی که عاشقم نمیدونست

سر بودم از خیلیا ولی لایقم نمی دونست

دست گذااشتم رو کسی که مجنونا دیوونشن

همه ی شاهزاده ها دربون در خونشن

دست گذااشتم رو کسی که ماه ازش طلب داره

خورشید از شعله ی چشای اونه که تب داره

دست گذاشتم رو یکی که همه دور و برشن

مردشن,دیوونشن,مجنونشن,پر پرشن

دست گذاشتم رو یکی که نه سفید نه سیاه

ظاهرش گندمیه,به چشمم اما کیمیا

دست گذاشتم رو یکی که داشتنش خوابه هنوز

کمترین شاگرد چشماش خود مهتاب هنوز

دست گذاشتم رو یکی که عادتش نساختنه

سرنوشت هر کسی می خواد اونو,باختنه

دست گذاشتم رو یکی که اون منو دوست نداره

من تو پاییزم واون اهل یه جا , تو بهاره

دست گذاشتم رو کسی که از تو خندش میگیره

اینا رو دلم میگه,میگه و بعدش می میره

دست گذاشتن رو کسی آسونه اما ساده نیست

توی ای نجور بازیا.خب همیشه اراده نیست

مینویسم که دیگه رو هیچکی دست نمی ذارم

ولی نه دروغه من هنوز اونو دوستش دارم

دست گذاشتم حالا رو قلبمو,چشامو,سرم

تا مث تو قصه ها,از یادم اونو ببرم

ولی دست,عاقلتره مونده روی همین یکی

چرا من بذارمش رو سر وچشام, الکی