چقدر سخت است...
چقدر سخت است که منتظر کسی باشی که فکر آمدن نیست.
مهمان عزیزی باشی که فانوس خانه اش روشن نیست.
چقدر سخت است که آدم را از آرزوهایش دور کنند و او را به مسیر نا خواسته ای مجبور کنند.
چقدر سخت است نوشته هایت را نخوانده خاک کنند واسمت را از خاطره ها پاک کنند.
چقدر دردناک است که احساست را پوچ پندارند.
سلااام دوستان ببخشید که دیر به دیر آپ می کنم ئبه نظرات جواب ندادم لطفا ناراحت نشیددرسام خیلی زززززیاااده واصلا وقت نمی کنم بیام نت.
رااااستی پیشاپیش ولنتاین مبااااارک
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:بزرگترین اشتباه؟گفت:عاشق شدن.
گفتم بزرگترین درد؟گفت از چشم معشوق افتادن.
گفتم بزرگترین غصه ها؟گفت: ندیندن چشم های معشوق.
گفتم بزرگترین ماتم؟گفت:درعزای معشوق نشستن.
گفتم بزرگترین رویا؟به معشوق رسیدن.
گفتم قشنگ ترین عشق؟عشق شیرین و فرهاد.
سلام دوستان چند تا شعر قشنگ گذاشتم حتما بخونید
نظرررر هم یادتون نره مرسی بووووس بای تا هفته آینده
هوس تنهـــایی کردم .. جای خلوتـی می خوام و صدای اونو که دائم بگه : دوسـت دارم دوسـت دارم دوســـت دارم و من با صداش تو خودم غرق بشـــم و بغض کنم تا کلافـه شم و بگم بســه دیگه! بگو دوست ندارم بگو ازت متنفرم بگو برو گم شو! و اون با بغض بگه دوسـت ندارم , ازت متنفرم برو گم شو! و من از شنیدنش سبک شم و بخندم و کیف کنم تا کر شم و دوباره هوس کنم اون صدا از پشت پنجره باز با ناز و خنده سرک بکشه و آروم بگه هر چی گفتم دروغ بود ..
دوســـــــــــــت دارم دوســــت دارم ...
و من دوباره سنگین شم و کیف کنم و فرو برم و گریه ام بگیره و دوباره بازی شروع بشه و من التماسش کنم که بگه دوست ندارم و اون بگه چون تو می خوای میگم ؛ دوست ندارم . بس که عاشقتم میگم از تو متنفرم تا بخندی ..
بعد بپرسه: حالا راضی شدی!؟ سبک شدی!؟ و من بگم نـــــه, رفتنت , اومدنت, خنده هات , گریه هات , قهر و آشتی کردنت , عشقت , نفرتت , دوریت , نزدیکیت , وصالت , فراقت , صدات , سکوتت , یادت , فراموشیت , مهرت , کینه ات , خوندنت , نخوندنت و اصلا بودن و نبودنت سنگینــه , سنگینه سنگیــــــن ..
بگم اتفاق تو از همون اول نباید می افتاد و حالا که افتاده دیگه نمیشه اونو پاک کرد یا فراموش کرد اما شاید پاک کنی باشه تا منــــو برای همیشـــه پاک کنه ....
به دنبال گمشده خود رفتم پیدایش نکردم
در کنارم احساسش میکردم اما فقط روحش بود
بی وفایی را به عمق رسانده بود
زندگی را برایم سخت کرده بود
دلداده جانش بودم فقط برایش اشک می ریختم
پر از درد بودم وتمام پروانه ها را او خود رهانده بودم
به انتظارنشستم تا که بیاید
و برکه عشاق را پر از عشق کند...
اما نیامد....
منی که بودم عمری همیشه بی قرارت
تقصیرآدمابود،نبودم کنارت
نمی ره ازخیالم اون دل بی قرارت
گریه نکن که دیگه برای گریه دیره
خدامیدونه قلبم بدون گریه بمیره
نگوبمون کنارم که چاره ای ندارم
گریه هاتونگهدارنمونه حرفی فقط خدانگهدار
فقط واسه جدایی این غزل روسرودم
پیشت اگه نموندم لایق تونبودم
خدانگهدار
به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق
به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم
گفت :”متشکرم “و گونه من رو بوسید .
بقیه داستان ادامه مطلب...
زیبا تر ین واژه زندگی ام
ای بهتر ین تکیه گاه برای دلتنگی ام
همدم و سنگ صبورم
قشنگترین بهانه زندگیم
از اعماق وجود دوستت دارم
ای کسی که معنای زندگی را وقتی حس می کنم که در کنار تو هستم
تو با کلام گرم و دستان پر محبت خود ، به قلب من نشاط می بخشی
قلب همیشه گرمت تکیه گاهی امن برای دوباره زیستن است تورا که
مونس تنهائی ام هستی
فصل فصل بهاران عمرم را به پیوند آسمانی مان بخشیدم
به چشـمانت قـسم تا ابــــد با تــــو و عاشـــقت خـــواهـــم بــــود...
سلام من و دوستم فاطی جون تصمیم گرفتیم وبمون رو دو قلو کنیم.
این آدرس وبلاگه بامن بمان تا انهای بودن2 هست
remeberme.persianblog.ir
به اونم سر بزنید.مرسی...تا بعد..
شاید این داستان درد و دل خیلی ها باشه.
پیشنهاد میدم حتماً بخونیدش و فقط به عنوان یک داستان بهش نگاه کنید چون همیشه اینطوری نیست!
می خواهم عشقت در دل بمیرد
می خواهم تا دیگر، در سر، یادت پایان گیرد
چه دعوایی بود…
ادامه مطلب ...